دارند می کوبند !
خیلی هم محکم !
تبریک می گویم به استاد بهارلو و وکترچالنگی از صدای سی آی ای .
دارند بدجوری می کوبند !
تبریک می گویم به آن ها که در داخل دنبال بهانه می گردند برای اینکه به جبران این کار، ده تا کار بی ربط بکنند !
می کوبند و می کوبند و من بیشتر تبریک می گویم ، به پل پت ، به هیتلر،به شعبان جعفری های جدید و قدیم ،به صدام عزیز ، به پزشک احمدی ها،
به تمامی عزیزانی که عزمشان را جزم کرده اند که دنیا را از شراین بی مصرف های رواندایی ، شیلیایی ،فلسطینی ، کردهای عراقی و ترکیه ای ، بوسنیایی ها آسوده کنند .
چه خوب است چنین دنیای زیبایی ، من می مانم و جرج بوش و لیونی وچند نفر دیگر که اسمشان یادم نیست . باهم می رویم سر چاه های نفت عراق و از آنجا تا قلب معدن های الماس آفریقای جنوبی گرگم به هوا بازی می کنیم !تا چشم حافظ و مولوی کور شود !!!
یادش گرامی (( محمود درویش ))
این شعری از اوست . بجز اشک ، تفسیر دیگری هم دارد ؟
به قاتلي ديگر
اگر جنين را سي روز مهلت داده بودي،
احتمالهاي ديگري بود: شايد اشغال به پايان ميرسيد
و آن شيرخواره زمان محاصره را به ياد نميآورد،
آنگاه چون كودكي سالم بزرگ ميشد و به جواني ميرسيد
و با يكي از دخترانت در يك كلاس،
درس تاريخ باستان آسيا را ميخواند شايد هم به تور عشق يكديگر ميافتادند،
شايد صاحب دختري ميشدند [كه يهودي زاده ميشد]،
پس ببين چه كردهاي؟
حالا دخترت بيوه شده
و نوهات يتيم
ببين بر سر خانواده در به درت چه آوردهاي
و چگونه با يك تير، سه كبوتر زدهاي.
خیلی هم محکم !
تبریک می گویم به استاد بهارلو و وکترچالنگی از صدای سی آی ای .
دارند بدجوری می کوبند !
تبریک می گویم به آن ها که در داخل دنبال بهانه می گردند برای اینکه به جبران این کار، ده تا کار بی ربط بکنند !
می کوبند و می کوبند و من بیشتر تبریک می گویم ، به پل پت ، به هیتلر،به شعبان جعفری های جدید و قدیم ،به صدام عزیز ، به پزشک احمدی ها،
به تمامی عزیزانی که عزمشان را جزم کرده اند که دنیا را از شراین بی مصرف های رواندایی ، شیلیایی ،فلسطینی ، کردهای عراقی و ترکیه ای ، بوسنیایی ها آسوده کنند .
چه خوب است چنین دنیای زیبایی ، من می مانم و جرج بوش و لیونی وچند نفر دیگر که اسمشان یادم نیست . باهم می رویم سر چاه های نفت عراق و از آنجا تا قلب معدن های الماس آفریقای جنوبی گرگم به هوا بازی می کنیم !تا چشم حافظ و مولوی کور شود !!!
یادش گرامی (( محمود درویش ))
این شعری از اوست . بجز اشک ، تفسیر دیگری هم دارد ؟
به قاتلي ديگر
اگر جنين را سي روز مهلت داده بودي،
احتمالهاي ديگري بود: شايد اشغال به پايان ميرسيد
و آن شيرخواره زمان محاصره را به ياد نميآورد،
آنگاه چون كودكي سالم بزرگ ميشد و به جواني ميرسيد
و با يكي از دخترانت در يك كلاس،
درس تاريخ باستان آسيا را ميخواند شايد هم به تور عشق يكديگر ميافتادند،
شايد صاحب دختري ميشدند [كه يهودي زاده ميشد]،
پس ببين چه كردهاي؟
حالا دخترت بيوه شده
و نوهات يتيم
ببين بر سر خانواده در به درت چه آوردهاي
و چگونه با يك تير، سه كبوتر زدهاي.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر