فرهنگ را نه میشود تزریق کرد و نه میشود با چوب و چماق اصلاح کرد. پروسهی بلوغ فرهنگی وپذیرش جلوههای مختلف و نمودهای متفاوت پدیدههای اجتماعی نیاز به مقدمات و ممارست زیادی دارد و خلاصهی کلام اینکه ظاهرا یک شبه نمیشود راه صدساله رفت .
جناب فردوسی پور عزیز در یک رفراندوم تلویزیونی رای اعتمادی دومیلیونی گرفت و احتمالا احساس کرد که دیگر میتواند با اتکابه این پشتوانه ، برنامهاش راهرطور که میخواهد و بدون مزاحمت دیگران ادامه بدهد. این خوب است ولی آیا هدف مشخصی هم درذهنش ترسیم شده است ؟ دربرنامه این هفتهی نود زمانی در حدود پانزده دقیقه به این اختصاص داده شده بود که چرا مسئولین پرسپولیس در مراسم تقدیری که از طرف باشگاه سپاهان تدارک دیده شده بود شرکت نکردند . تماس های تلفنی و توضیحات طرفین و یاری گرفتن از شهود به همراه خندههای مستانه عادل عزیز ، طنز تلخی را ساخته بود که اغراق نیست اگر لغت تاسف بار را هم به آن اضافه کنم . برنامهای که امید میرفت کمکی باشدبه حل مسائل و مشکلات فوتبال ، با این روش درحال تبدیل شدن به چیزی است شبیه محتوای نشریات زرد ! عادل را هوشمندتر از این میدانم که متوجه خطری که درکمینش است نباشد . خوب است که قدر موقعیتش وتریبونش را بداند و همچنین بیاد داشته باشد که پرداختن به حاشیهها آخرین چیزی است که ورزش مفلوک مملکت میتواند به آن نیاز داشته باشد و حاشیه نویسها آنقدر زیادند که کمبودی را از این نظر نمیتواند جبران کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر