
چه چیزی هنر است ؟ چه معیاری برای برتری یک اثر هنری وجود دارد؟ آیا یک قطعه موسیقی ، صرفا به این دلیل که من آنرا میپسندم برقطعهی دیگری که مورد پسند من نیست برتری دارد؟ آیا همهِی آثاری که پر مخاطب و پرطرفدارند میباید در بین آثار موفق و خوب طبقه بندی شوند ویا حقیقت چیز دیگری است ؟ برای اینکه تشخیص بدهم هنرمند واقعی و اصیل باکسی که صرفا بامهارت یک تکنسین با ابزار هنریش انجام وظیفه میکندچه تفاوتهایی دارد از چه اصولی میتوانم کمک بگیرم ؟ داور نهایی برای تشخیص آثار خوب و بد کیست ؟
اینها مجموعه سوالهایی است که گهگاه در ذهن هر علاقمندی مطرح میشود . دیویدهیوم در مقالهای بنام((درباب معیار ذوق)) تلاش کرده به برخی از این پرسشها پاسخ بدهد. ترجمهی فارسی این مقاله به همراه مقاله((درباب تراژدی)) دریک کتاب بنام (( درباب معیار ذوق و تراژدی)) به وسیلهی آقای ((علی سلمانی)) توسط انتشارات فرهنگستان هنر چاپ شده . لازم به توضیح است که این کتاب از سلسله کتابهایی است که با نام عمومی ((مجموعه مقالات زیبایی شناسی و فلسفهِی هنر)) توسط این سازمان درحال چاپ است .
اینها مجموعه سوالهایی است که گهگاه در ذهن هر علاقمندی مطرح میشود . دیویدهیوم در مقالهای بنام((درباب معیار ذوق)) تلاش کرده به برخی از این پرسشها پاسخ بدهد. ترجمهی فارسی این مقاله به همراه مقاله((درباب تراژدی)) دریک کتاب بنام (( درباب معیار ذوق و تراژدی)) به وسیلهی آقای ((علی سلمانی)) توسط انتشارات فرهنگستان هنر چاپ شده . لازم به توضیح است که این کتاب از سلسله کتابهایی است که با نام عمومی ((مجموعه مقالات زیبایی شناسی و فلسفهِی هنر)) توسط این سازمان درحال چاپ است .
این یادداشت های من است از این مقاله :

1- ذوق در افراد مختلف متفاوت است .حتی در زمانی که درشرایط یکسانی پرورش یافتهاند .
2- در برخورد با فرهنگهای دیگر و فرهنگهای گذشته تفاوت ذوق بیشتر احساس میشود و عموما اثرناخوشایندی بر ما دارد.
3 – در مقایسه دقیقتر و با توجه باینکه تمامی فرهنگها خود را اصیل میپندارند ، در دفاع از فرهنگ خودی تامل بیشتری باید رعایت شود .
4 – دراستفاده از کلمات برای توصیف یک امر متوجه می شویم که کلمات واحد برای افراد مختلف معانی گوناگونی دارد .
5 – فضیلت قطعا بر رذیلت برتری دارد ولی کدام فضیلت و کدام رذیلت ؟
6 – دربعضی از فلسفهها گفته میشود که هرچیز زیبایی ممکن است در نظر یک نفر زشت محسوب شود و بالعکس . در این نوع نگاه میتوان گفت که به تعداد آدمیان میتوان نظرات مختلفی ابراز داشت که همه هم میتوانند صحیح باشند .
7 – برای درک یک اثرهنری باید ابتدا موانع بیرونی ممکن را از سر راه برداشت .زمان ،مکان ، موقعیت روحی وجسمی ،حضور ذهن ، توجه کامل به اثر ، آشنایی با قوائد عرضه شده دراثروپیشداوری درمورد اثر و یا سازندهاش از جمله مواردی هستند که درک اثر را ممکن یا ناممکن میسازند .
8 – اصول کلی خاصی در مورد پذیرش یا عدم پذیرش یک اثر وجود دارد که با نگاهی دقیق قابل یافت شدن است .برخی از صورتها و ویژگیها به دلیل ساخت ذاتی بافت درونی (انسان) اساسا خوشایند و برخی دیگرناخوشایندند.
9 – درک ویژگیهای نهفته در یک اثر میتواند به علل مختلفی مربوط باشد به نقص اندام یا معرفتی ، که در مخاطب وجود دارد .
10 – وقتی یک نفر زیبایی موجود در یک اثر را درک نمی کند با توضیح روابط موجود در اثرو ویژگی های آن او نیز به تصدیق اثر می پردازد .
11 – در دریافت و درک زیبایی هیچ چیز چون ممارست در هنری خاص ، توان شخص را افزایش نمیدهد.
12- قبل از قضاوت در مورد یک اثر باید علاوه بر رعایت اصول پیش گفته دقت داشت که اثر بطور کامل مورد برسی قرار گیرد ( بیش از یک بار دیده شود) ، از جنبه های مختلف مورد بررسی شود .
13 – اثری که در ابتدا دریک فضای مه آلود غبار زده دیده میشود پس از بررسی و مطالعه شفاف شده و می تواند موارد ممتاز خودرا آشکارکند .
14 – پست ترین نقاشی ها و خامترین ترانه ها هم می تواند در مرحله اول برروی حواس ما تاثیر بگذارد ولی با دقت و مقایسه و ممارست در این کار آثار ممتاز از سایر آثار جدا شده و خود را آشکار می کنند .
15 – درنگاه نخست بنظر میاید که داشتن معیار برای مسائل علمی و غیر علمی از مسائل هنری و غیر هنری آسان تر است اما در واقعیت کاملا معکوس است و باتوجه به این که اصول علمی دائما دستخوش تغییر هستند نمی توانند معیار ثابتی داشته باشند و درمورد آثار هنری که با ذوق و احساس و عاطفه انسان ها سرو کار دارد به علت ثابت بودن این عواطف و احساسات این معیار دقیقا ثابت است .
16 – آثار هنری بزرگ باوجود آنکه در کوتاه مدت ممکن است مورد پسند واقع نشوند ولی در طول زمان با ازبین رفتن مه و غبار ،برجستگی هایشان کشف می شود و مطلوب واقع می شوند و بالعکس آثاری که در کوتاه مدت با فریب احساسات ما مقبول میافتند در میان مدت و بلند مدت مشتشان باز می شود ونشانی از آنان باقی نمی ماند .
17 – ممکن است ارسطو و افلاطون و اپیکور و دکارت ازپی هم دیگری را نقض کنند اماترنس و ویرژیل همچنان حاکمیت می کنند.
18 – این که تشخیص اثر هنری والا و معرفی آن به جامعه را چه کسانی انجام می دهند معمولا در تجربه ملتها بدست می آید و فرهیختگان شناخته می شوند . یک ملت ممکن است در شناسایی دانشمندان خود دچار خطا شود ولی هنرمندان خود را بخوبی می شناسد .
19 – انسانی که به تنهایی از یک اثر هنری لذت نمی برد پس از شنیدن توضیحات و کشف رمز و راز موجود در اثر ، خود به یکی از دوستداران و مبلغان آن تبدیل می شود .
2- در برخورد با فرهنگهای دیگر و فرهنگهای گذشته تفاوت ذوق بیشتر احساس میشود و عموما اثرناخوشایندی بر ما دارد.
3 – در مقایسه دقیقتر و با توجه باینکه تمامی فرهنگها خود را اصیل میپندارند ، در دفاع از فرهنگ خودی تامل بیشتری باید رعایت شود .
4 – دراستفاده از کلمات برای توصیف یک امر متوجه می شویم که کلمات واحد برای افراد مختلف معانی گوناگونی دارد .
5 – فضیلت قطعا بر رذیلت برتری دارد ولی کدام فضیلت و کدام رذیلت ؟
6 – دربعضی از فلسفهها گفته میشود که هرچیز زیبایی ممکن است در نظر یک نفر زشت محسوب شود و بالعکس . در این نوع نگاه میتوان گفت که به تعداد آدمیان میتوان نظرات مختلفی ابراز داشت که همه هم میتوانند صحیح باشند .
7 – برای درک یک اثرهنری باید ابتدا موانع بیرونی ممکن را از سر راه برداشت .زمان ،مکان ، موقعیت روحی وجسمی ،حضور ذهن ، توجه کامل به اثر ، آشنایی با قوائد عرضه شده دراثروپیشداوری درمورد اثر و یا سازندهاش از جمله مواردی هستند که درک اثر را ممکن یا ناممکن میسازند .
8 – اصول کلی خاصی در مورد پذیرش یا عدم پذیرش یک اثر وجود دارد که با نگاهی دقیق قابل یافت شدن است .برخی از صورتها و ویژگیها به دلیل ساخت ذاتی بافت درونی (انسان) اساسا خوشایند و برخی دیگرناخوشایندند.
9 – درک ویژگیهای نهفته در یک اثر میتواند به علل مختلفی مربوط باشد به نقص اندام یا معرفتی ، که در مخاطب وجود دارد .
10 – وقتی یک نفر زیبایی موجود در یک اثر را درک نمی کند با توضیح روابط موجود در اثرو ویژگی های آن او نیز به تصدیق اثر می پردازد .
11 – در دریافت و درک زیبایی هیچ چیز چون ممارست در هنری خاص ، توان شخص را افزایش نمیدهد.
12- قبل از قضاوت در مورد یک اثر باید علاوه بر رعایت اصول پیش گفته دقت داشت که اثر بطور کامل مورد برسی قرار گیرد ( بیش از یک بار دیده شود) ، از جنبه های مختلف مورد بررسی شود .
13 – اثری که در ابتدا دریک فضای مه آلود غبار زده دیده میشود پس از بررسی و مطالعه شفاف شده و می تواند موارد ممتاز خودرا آشکارکند .
14 – پست ترین نقاشی ها و خامترین ترانه ها هم می تواند در مرحله اول برروی حواس ما تاثیر بگذارد ولی با دقت و مقایسه و ممارست در این کار آثار ممتاز از سایر آثار جدا شده و خود را آشکار می کنند .
15 – درنگاه نخست بنظر میاید که داشتن معیار برای مسائل علمی و غیر علمی از مسائل هنری و غیر هنری آسان تر است اما در واقعیت کاملا معکوس است و باتوجه به این که اصول علمی دائما دستخوش تغییر هستند نمی توانند معیار ثابتی داشته باشند و درمورد آثار هنری که با ذوق و احساس و عاطفه انسان ها سرو کار دارد به علت ثابت بودن این عواطف و احساسات این معیار دقیقا ثابت است .
16 – آثار هنری بزرگ باوجود آنکه در کوتاه مدت ممکن است مورد پسند واقع نشوند ولی در طول زمان با ازبین رفتن مه و غبار ،برجستگی هایشان کشف می شود و مطلوب واقع می شوند و بالعکس آثاری که در کوتاه مدت با فریب احساسات ما مقبول میافتند در میان مدت و بلند مدت مشتشان باز می شود ونشانی از آنان باقی نمی ماند .
17 – ممکن است ارسطو و افلاطون و اپیکور و دکارت ازپی هم دیگری را نقض کنند اماترنس و ویرژیل همچنان حاکمیت می کنند.
18 – این که تشخیص اثر هنری والا و معرفی آن به جامعه را چه کسانی انجام می دهند معمولا در تجربه ملتها بدست می آید و فرهیختگان شناخته می شوند . یک ملت ممکن است در شناسایی دانشمندان خود دچار خطا شود ولی هنرمندان خود را بخوبی می شناسد .
19 – انسانی که به تنهایی از یک اثر هنری لذت نمی برد پس از شنیدن توضیحات و کشف رمز و راز موجود در اثر ، خود به یکی از دوستداران و مبلغان آن تبدیل می شود .
.
متاسفانه زبان ترجمه ولغات وعبارات مورد استفاده اصلا خوب نیست .
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر