۱۳۸۸ فروردین ۲۸, جمعه

آدمخواران و عشق...







.









عناصر جنبش طالبان در ولایت نیمروز افغانستان ،دختر وپسری را که عاشق هم بودند وقصد فرار به منظور ازداوج با یکدیگر را داشتند ، تیر باران کردند .حکم اعدام علنی عزیز 21 ساله و وباچا 19 ساله ، روز دوشنبه 13/4/2009 در برابر یکی از مساجد منطقه به اجرا در آمد . غلام دستگیر آزاد ، والی (استاندار) ولایت نیمروز به خبرگزاری آسوشتدپرس گفته است ، دختر جوان از قومیت پشتون و سنی مذهب ولی پسر جوان شیعه مذهب بود .حاکم نیمروز در ادامه افزود: این دو جوان یکدیگر را دوست داشتند و می خواستند باهم ازدواج کنند ولی پس از مخالفت خانواده هایشان دست به فرار به سوی ایران زدند که مورد تعقیب افراد مسلح قرار گرفتند و پس از دستگیری آن دو را به روستایشان بازگرداندند .سپس مفتيان جنبش طالبان در منطقه "دو جوان عاشق را به مسجد محلی احضار وحکم مرگ آن دو را صادر کردند که در ملا عام ودر برابر مسجد به اجرا گذاشته شد" .



به این آدمخواران ماقبل تاریخ چه می‌توان گفت ؟


شاید شاملو :



نمي‌توانم زيبا نباشم
عشوه‌ئي نباشم در تجلي‌ي ِ جاودانه.
چنان زيباي‌ام من
که گذرگاه‌ام را بهاري نابه‌خويش آذين مي‌کند:
در جهان ِ پيرامن‌ام
هرگز
خون
عُرياني‌ي‌ي ِ جان نيست
و کبک را
هراس‌ناکي‌ي ِ سُرب
از خرام
باز
نمي‌دارد.
چنان زيباي‌ام من
که الله‌اکبر
وصفي‌ست ناگزير
که از من مي‌کني.
زهري بي‌پادزهرم در معرض ِ تو.
***
جهان اگر زيباست
مجيز ِ حضور ِ مرا مي‌گويد. ــ
ابلهامردا
عدوي ِ تو نيستم من
انکار ِ تواَم.


هیچ نظری موجود نیست: