۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

مردم بی چهره

.
سه سفر پیاپی کاری باعث شد که نتوانم درجریان کامل مسایل و درگیری‌های روزمره قرار بگیرم. در تهران که باشی حداقل چهار نفر را می‌بینی وا طلاعاتی می‌گیری، در خارج از تهران با قطع بودن پیام‌های موبایل و قطع شدن خود موبایل و نبودن اینترنت و ماهواره و نداشتن آشناهای مطلع، تقریبا انگار نه انگار که خبری هست. در مشهد شب‌های اخیر صداهایی از پشت بام‎‌ها می‌آمد. اما اصل خبرها را باید صبح روز بعد از تهران گرفت. اما تهران همچنان نفس می‌کشد. تازه رسیده‌ام و هنوز از اینترنت خبری نگرفته‌ام. البته با این سرعت لاک پشتی فکر می‌کنم فقط برای بررسی گوگل ریدر از بعد از ظهر تاآخر شب باید مشغول باشم. دوستان تند تند خبر می‌دهند، با ربط و بی ربط و مهم و غیر مهم. یک خبر را اما ندارند، می‌پرسم اسامی و مشخصات هشت نفری که در میدان آزادی کشته شدند وخبرش به تایید مقامات و مهم‌تر از همه به تایید حضرت آقای رادیو تلویزیون رسیده است و مشخصات آن کسی که به آن‌ها تیراندازی کرده و دلایل این عمل را اعلام کردند؟ که جواب منفی است.
راستی چرا؟ چه ضرورتی داشت؟ یک اتفاق بود یا یک کارتاکتیکی سیاسی؟ این‌ها که بودند؟ شاید پیر شده‌ام که از آن شب به بعد هرشب خوابشان را می‌بینم. خواب مردم بی‌نام و بی چهره!
من سیاسی نیستم، نمی‌فهمم چرا وقتی اکثر افراد موثر حکومت با تمام قوا مایلند که نتیجه‌ی انتخابات را تایید کنند چرا تعارف دارند و رسما اعلام نمی‌کنند؟ به‌یاد آن فیلمی افتادم که می‌گفت" مارا زدند، ولی ما همه جا گفتیم که زدیم، اگر کسی از شما هم سوال کرد بگویید که زد". فکر کنم در صورتی که نتیجه رسمی شود همین وضع پیش میاید. کشور‌های دیگر هم به‌تدریج می‌پذیرند، مردم هم که غلطی نمی‌توانند بکنند. می‌ماند این‌که باور کنیم که اتفاقی نیفتاده که هم ما می‌دانیم و هم آن‌ها می‌دانند که ما می‌دانیم که افتاده. ولی مگر مهم است که ما چه فکر می‌کنیم؟ آیا کسی نظر ما برایش مهم است؟
بیشتر ما، شاید هنوز به‌درستی نفهمیده‌ایم که اصل دعوا بر سر چیست. ظاهرا هر کسی از ظن خود شد یار من. ولی می‌فهمیم که دعوا ظاهرا خیلی مهم‌تر از آن چیزی است که ما فکر می‌کردیم. آن‌قدر مهم که می‌شود هشت نفرکشته شوند،
هشت نفرمردم بی نام و بی چهره !
.

هیچ نظری موجود نیست: