۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

افق روشن







.



روزی ما دوباره کبوترهایِ‌مان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت.
*
روزی که کم‌ترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برایِ هر انسان
برادری‌ست.
روزی که دیگر درهایِ خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل
افسانه‌ئی‌ست
و قلب
برایِ زنده‌گی‌ بس است.
روزی که معنایِ هرسخن دوست داشتن است
تا تو به خاطرِ آخرین حرف دنبالِ سخن نگردی.
روزی که آهنگِ هر حرف، زنده‌گی‌ست
تا من به خاطرِ آخرین شعر رنجِ جستجویِ قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه‌ئی‌ست
تا کم‌ترین سرود بوسه باشد.
روزی که تو بیائی، برایِ همیشه بیائی
و مهربانی با زیبائی یک‌سان شود.
روزی ما دوباره برایِ کبوترهایِ‌مان دانه بریزیم...
*
و من آن روز را انتظار می‌کشم
حتا روزی
که دیگر نباشم.

احمد شاملو

1334

۳ نظر:

يادم خواهد ماند گفت...

يادم نرفته و نخواهد رفت.

يادم نميره بسيجي دست به اسلحه و باتوم به مردمي كه فقط حقشون ميخواستند حمله وشليك ميكرد.
يادم نميره كه چطور خانواده هاي شهيد پا به پاي مردم عادي به راهپيمايي مي رفتند.
يادم نميره سرباز با باتوم به پير زن بي دفاع ميزد.

يادم نميره كه با اسلحه مردم را ، چه پير ، چه جوان رو كشتند.

يادم نميره كه چطور و توسط چه گروهي ندا و امثال ندا كشته شدند.

يادم نميره كه چطور و توسط چه گروهي به كوي دانشگاه حمله شد، و تعدادي از دانشجويان آگاه رو كشتند و تعدادي هم بازداشت كردند.

يادم نميره سربازان در پشت بام خانه ها مخفيانه به مردم شليك ميكردند.

يادم نميره بسياريي از مراجع كه خدا رو فراموش كرده بودند ساكت نشسته بودند.

يادم نميره بسياريي از مردم كه پاك و خدا دوست كه امر به معروف و نهي منكر سرشون ميشد در برابر حقايق ساكت بودند.

يادم نميره احمدي ن‍‍ژاد با طناب پسران هاشمي راي گرفت اما هنوزعليه اونا كاري نكرده و مطمئنم كاري نخواهد كرد. چون معلوم است كه كار اون يه نوع عوام فريبي بود.

يادم نميره مردم عادي رو كه حقشون رو ميخواستند را خس و خاشع و ارذل و اوباش معرفي كردند .

يادم نميره كه صدا و سيما ملي تبديل به صدا سيماي ميلي شده بود.
يادم نميره چه جوان هايي كشته شدند .

يادم نميره چه خانواده هايي عزادار شدند و اجازه برگزاري مراسم نداند.

من هيچ موقع انتخابات دهم رو يادم نميره .

تو چي؟

خدايا كمك كن تا يادم نرود چه گذشت تا بتوانم تاريخ را به فرزندانم بگويم.

خدايا تو در جايگاه حق نشستي و چه آنهايي كه ما ديده ايم چه آنهايي كه نديده ايم را تو ديده اي ، به راستي كه عالم محضر خداست.

تو خود مي داني هدف ما چيست؟ تو خود مي داني ما آزادي بي بند و باري نمي خواهيم تو خود ميداني ما فقط خواستار آزادي بيان هستيم.

زبان هايمان قفل هستند

چشمانمان بسته

دست و پايمان را به زنجير بستند

اما قلم هايمان هنوز فعال هستند.

يادم خواهد ماند گفت...

يادم نرفته و نخواهد رفت.

يادم نميره بسيجي دست به اسلحه و باتوم به مردمي كه فقط حقشون ميخواستند حمله وشليك ميكرد.
يادم نميره كه چطور خانواده هاي شهيد پا به پاي مردم عادي به راهپيمايي مي رفتند.
يادم نميره سرباز با باتوم به پير زن بي دفاع ميزد.

يادم نميره كه با اسلحه مردم را ، چه پير ، چه جوان رو كشتند.

يادم نميره كه چطور و توسط چه گروهي ندا و امثال ندا كشته شدند.

يادم نميره كه چطور و توسط چه گروهي به كوي دانشگاه حمله شد، و تعدادي از دانشجويان آگاه رو كشتند و تعدادي هم بازداشت كردند.

يادم نميره سربازان در پشت بام خانه ها مخفيانه به مردم شليك ميكردند.

يادم نميره بسياريي از مراجع كه خدا رو فراموش كرده بودند ساكت نشسته بودند.

يادم نميره بسياريي از مردم كه پاك و خدا دوست كه امر به معروف و نهي منكر سرشون ميشد در برابر حقايق ساكت بودند.

يادم نميره احمدي ن‍‍ژاد با طناب پسران هاشمي راي گرفت اما هنوزعليه اونا كاري نكرده و مطمئنم كاري نخواهد كرد. چون معلوم است كه كار اون يه نوع عوام فريبي بود.

يادم نميره مردم عادي رو كه حقشون رو ميخواستند را خس و خاشع و ارذل و اوباش معرفي كردند .

يادم نميره كه صدا و سيما ملي تبديل به صدا سيماي ميلي شده بود.
يادم نميره چه جوان هايي كشته شدند .

يادم نميره چه خانواده هايي عزادار شدند و اجازه برگزاري مراسم نداند.

من هيچ موقع انتخابات دهم رو يادم نميره .

تو چي؟

خدايا كمك كن تا يادم نرود چه گذشت تا بتوانم تاريخ را به فرزندانم بگويم.

خدايا تو در جايگاه حق نشستي و چه آنهايي كه ما ديده ايم چه آنهايي كه نديده ايم را تو ديده اي ، به راستي كه عالم محضر خداست.

تو خود مي داني هدف ما چيست؟ تو خود مي داني ما آزادي بي بند و باري نمي خواهيم تو خود ميداني ما فقط خواستار آزادي بيان هستيم.

زبان هايمان قفل هستند

چشمانمان بسته

دست و پايمان را به زنجير بستند

اما قلم هايمان هنوز فعال هستند.

sara گفت...

و من آن روز را انتظار می‌کشم حتا روزی که دیگر نباشم. ولی‌‌ای کاش میدیدمش پیش از آنکه نباشم