
.
از دوران کودکی یاد گرفته بودیم که به هرچه بی ریشه و بیمعنی و بیخودی بود بگوییم : زرشک! کمی که بزرگتر شدیم فهمیدیم که زرشک! نام چیزی است که در غذایی میریزند و نفهمیدیم چه ربطی دارد به حرفهای ما. بعدها با تکمیل و تکامل ادبیاتمان فهمیدیم که از لغت آبزرشک! هم میتوانیم استفاده کنیم ولی همچنان نمیدانستیم چرا؟!
این خانم سوچی در برمه جرم و خیانت بسیار بزرگی مرتکب شده و حالا دارد محاکمهی مجدد میشود. جرم ایشان خیلی وحشتناک و نابخشودنی است ایشان آزادی را خواسته است و احتمالا کمی دموکراسی. مطالبش در اخبار به حد کافی هست و حتما من و شما هم موافقیم که ایشان مستحق بیشترین یا به بیان کارشناسان اشد مجازات است . اما نکتهای دارد خیلی شیرین و شنیدنی: قاضیِ حقیرِ مفلوکِ جیرهخوارِ گوش بهفرمان که خیلی هم دلش میخواهد خودش را آدم حسابی و مستقل نمایش دهد در حال خواندن متن حکم بوده که ناگهان درِ دادگاه باز میشود و یک نره غولی با لباس سرهنگی وارد میشود و بدون توجه به شخصیت نداشتهی قاضی و حرمت نداشتهی دادگاه شروع میکند به خواندن متن حکم مجازات خانم سوچی که از بالا ابلاغ شده.
راستی چرا به بعضی چیزها میگویند زرشک یا آب زرشک؟
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر