اولین بار و تنها باری که به زاهدان رفته بودم اولین چیزی که دلم رو به درد آورد این بود که در هیچ کجای این شهر سبزی مثل شمال نبود.
میدانید گاهی دیدن یک زندگی خودخواسته سبز . انرژی زیادی رو میتونه تولید کنه این گیاه هم بدون در نظر گرفتن هیچ قانون و محدودیتی آنجا که خواست ÷ا به عرصه وجود گذاشت
۳ نظر:
اولین بار و تنها باری که به زاهدان رفته بودم اولین چیزی که دلم رو به درد آورد این بود که در هیچ کجای این شهر سبزی مثل شمال نبود.
میدانید گاهی دیدن یک زندگی خودخواسته سبز . انرژی زیادی رو میتونه تولید کنه
این گیاه هم بدون در نظر گرفتن هیچ قانون و محدودیتی آنجا که خواست ÷ا به عرصه وجود گذاشت
سلام دوست عزیز!
یلدای شما هم مبارک هر چند دیر نظرتان را دیدم! ضمنن منظورتان را از قصهی این خاک آشنا درنیافتم!
شاد زی
دوست من!
باز هم سکهمان نیفتاد! بگذریم...
شاد زی
ارسال یک نظر