.
کنار رودخانهای در شمال اگر گذارت میافتاد، شاید میتوانستی پسربچهی کوچکی را ببینی که بافریاد از آب فاصله میگیرد و یک ماهی نیمه جان را با خوشحالی به همه نشان میدهد. اگرمایل بودی میتوانستی با چند سکه صاحب یک ماهی بشوی که هنوز کمی جان دارد و در دستانت تکان میخورد.
سالها گذشت ودر کنار جادهها کسانی را میدیدی که چندین ماهی در جعبهای درکنارشان داشتند و بیخود و بیجهت یک ماهی را دردستشان میلرزاندند که یعنی تازه است !!! البته بعید است که خودشان معنای کارشان را درک میکردند و منظور خاصی رادرنظرداشته باشند، و این یعنی که بعید است شعور مسافران را در حدموجودات تک سلولی فرض میکردند! احتمالا یک سنت بدون علت ساخته شده بود.
وحالا ماهی فروشانی را میبینی که با شدت و حدت کامل ماهیهای مرده و متعفنی را با ضرب و زور و تبلیغات به عنوان ماهی تازه و سالم تبلیغ میکنند.
وماهم که (( دوره میکنیم، شب را و روز را، هنوز را...)) با زهرخندی، مرگ ماهی رااعلام میکنیم.
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر