۱۳۸۹ تیر ۱۱, جمعه

اندر حکایت مجسمه‌ها...

.
این مطلبِ ناپدید شدن مجسمه‌ها کم کم دارد کهنه می‌شود و من که تابحال خبری از پیشرفت تحقیقات نشنیده‌ام.
دوستی مطلبی داشته که من تازه دیدم بدنیست خوانده شود:
لینک به: مکتوب.
.

۲ نظر:

سارا گفت...

اینقدر ننوشتید که خسته شدیم از سرزدنهای هر روزه. حالا خوشحالم که برگشتید و تند تند می نویسید. انگار این نوشته ها نوک قلم مانده بودند به انتظار قلم پردازشان. کلمات و ما را اینقدر در انتظار نگذارید. شما مرا به دنیای دوست داشتنی ام پیوند می دهید.

شاپرک گفت...

اول بگم که دیروز تو همشهری خوندم که روی پایه های اون مجسمه ها یک سری مجسمه دیگه نصب شده. چرا صبوری نمیکنی آخه؟؟؟ یعنی بیش از اندازه لجم گرفت اما آدم چی بگه؟
دوم اینکه از همراهیت ممنونم. خیلی حرفهاتون بهم مزه کرد. مرسی...