۱۳۸۸ اردیبهشت ۵, شنبه

چه بگویم ، جگرم می‌سوزد...

.
این روزگار خیلی بی‌رحم است ، این گوگل ریدر خیلی بی‌رحم است و ما خیلی بی...

امیدوارم درست نباشد ، گرچه آنقدر چیزها دیده‌ایم و شنیده‌ایم که باور هرچیزی برایمان آسان شده . یعنی داریم بی رگ می‌شویم ؟
یعنی لبخندی بزنیم به خبر ؟ که امیدواریم گربه باشد و تبلیغ دخترانمان وخواهرانمان در کانال‌های عربی برای شیوخ شکمباره‌ی فاسد وتوریست‌های سایر کشورها دروغ است ؟
ای کاش آن روز که خبر کرج آمده بودکاری می‌کردیم...

لینک : وبلاگ یاداشت‌های یک دختر ترشیده
.

هیچ نظری موجود نیست: