.
ملکوت مینویسد :
.
اعمال تغيیر در جامعه و رهبران جامعه با خشونت یا شیوههای خشن، طلبکارانه و غيرمنطقی (خشونت در زبان هم مصداقی از خشونت است، حتی اگر خلاف قانون نباشد). یعنی آرمانخواهانه، حلقهی اقبال ناممکن جنبانيدن. يعنی بزرگ کردن حرفهایی از جنس صحبتها و غرغرهای مردم کوچه و خیابان در تاکسی و بقالی و سبزیفروشی و تئوری ساختن از آنها و شعار از آنها بیرون کشيدن. باید به اين اندازه از بلوغ برسيم که بفهميم شناخت جامعه و سياست، بالاتر از چهار تا شعار احساسی (ولو آزادیخواهانه) اما خالی از تأمل و اندیشهی عمیق جامعهشناختی و معرفتی است. فقدان بصیرت در نظر، به بیپروایی و شتابزدگی در پاسخ طلبیدن منجر میشود و البته حاصلاش چیزی نیست جز حرف و حرف و حرف و تشفی خاطر و خالی کردن دل!
.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر