به لطف آنفولانزای شدید و چند روز خانه نشینی و
همچنین به لطف دوستانی که درکار پارازیت اندازی خبره شدهاند و ما را از دیدن
تصاویر آنور مرزی معاف کردهاند، فرصت کردم و چند فیلم دیدم که تلاش میکنم نظرم
را به شکل مختصری اینجا بنویسم تا هم گردو خاک اینجا کمی زدوده شود و هم خاطرهای
باشد برای خودم.
اول: City of Angels – شهر فرشتگان:
سالها پیش، در دورانی که مشتری پروپا قرص و
محکم جشنواره فیلم تهران بودیم شبی از شبها فیلمی دیدیم بهنام ((فرشتگان برفراز
برلین)) اثر ((ویم وندرس)). این فیلم به قدری زیبا و تاثیرگذار بود که ما را مست
کرد و از سالن فرستاد بیرون ( البته مستی شاعرانه) و باعث شد وقتی به خانه رسیدیم
کاملا مست باشیم ( البته از نوع غیر شاعرانه).
سوژه بکر فیلم و بازیهای خیره کننده و فضا سازیها
و بخصوص بازی هنرپیشه معروف آن دوران در نقشی متفاوت ((پیتر فالک- همان ستوان کلمبو معروف سریال تلویزیونی به همین نام))
چشم نواز بود. این فیلم خیلی حرفها برای گفتن داشت و خیلی مطالب برای فکر کردن.
بنظرم این خیلی مهم است که بعد از گذشت بیش از سی سال از دیدن فیلم، من هنوز
بسیاری از صحنههایش را بخوبی جلو چشم دارم.
حالا فیام ((شهر فرشتگان)) را که میبینم تازه
بهیادم میاید بلایی را که آمریکاییها بر سر دوباره سازی آثاز خوب سینمایی آوردهاند
و اعصابم خراب میشود. از افتضاح ساخت ((هفت دلاور)) به جای ((هفت سامورایی)) و آرتیست
بازیهای ((کلبنت استوود)) در جایگزینی قهرمان فیلمها محترم ((کوروساوا)) در ((بخاطر
یک مشت دلار)) و آن دو سه تا فیلم دیگر. اینها حتی بهخودشان هم رحم نمیکنند و
با ساختن مزخرفاتی مثل (( تایتانیک)) و غیره و غیره زحمات سازندگان خوب قبلی
را بهسخره میگیرند.
به هر شکل این فیلم (( شهر فرشتگان)) کپی احمقانه
و مزخرفی بود از کار ارزشمند ((ویم وندرس)) که نهتنها چیزی به گفتههای فیلم قبلی
اضافه نکرده بود بلکه با تحمیل کردن صحنههای بیمزه و لوسی مثل سکانس داخل
آشپزخانه و کارگاه بازی درآوردن ((مگ رایان)) در بریدن دست یک فرشته و همچنین صحنههای
آزمودن حواس پنجگانه فرشته در عملیات سکسی، کاملا زاید و آزار دهنده بود.
بازی (( نیکلای کیج )) را هم نپسندیدم و بنظرم
علت حرکات گیچ او، نه در هنرمندیش که ناشی از عدم درک و شناخت از اینگونه ارتباطت
ماورایی بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر