ورود به سایت شاملو
به جا نهاده دزد
در پشت سر:
ماه را در پنجرهام.
ریوکان
۱- دیروز قالیها، مبلها، عینک، جاسیگاری و عصای احمد شاملو را از خانهاش بردند. خانه از اثاثیه خالی شد و جایی برای نشستن مهمانان نماند. بیست و یک آذر امسال، آخرین باری بود که بر مبلی مینشستیم که روزی در حضور شاملو بر آن نشسته بودیم. آخرینباری که در حضور اشیایی نفس میکشیدیم که تنشان در سرخوشی یا بغض صدای شاملو لرزیده بود. آنها را میبردند تا امروز و فردا در سمساریها به مزایده بگذارند و به پول بدل کنند، به نشانهای که هرچه افزون شود، هرگز معنای حضور شاملو را نمیدهد. پول میتواند از همهجا آمده باشد و به همهجا برود. میتواند از فروش اسلحه عاید آید، میتواند دسترنج معلمی باشد، میتواند خرج کشتار کودکان غزه شود، میتواند در بنای مدرسهای بهکار رود. خاطرهی احمد شاملو اما، بر آن صندلی چرخدار، با آن عینک و جاسیگاری و عصا، فقط میتوانست آرمانی انسانی را تداعی کند که در این اشیا تکثیر میشد. ۲- دیروز، کامیونها، اشیایی را بار خود کردند و بردند که رد حضور شاعری را بر تن داشت. تصویر خانهای که از نشانههای این حضور تهی میشود، بیان نمادین نبردی دیرینهاست. عرصهای که هیولای بیچهرهی پول در برابر خلوص شعر میایستد و خیال میکند که اگر اثاث خانهی شاعر را در مزایدهای ببرد، خواهد توانست مالک خلوص شعرش نیز باشد. در این نبرد نمادین، هرکه منفعلانه تماشا میکند، هرکه هورا و هیاهو نثار آن بیچهره میکند، هرکه میبرد و میفروشد و میخرد، بیشک، همچراغ شاعر نیست. اشیای خانهی بامداد، یا دسترنج نیم قرن شاعری بودند یا جهیزیهی یاری همدل و یا پیشکش دوستانی دیرینه. هرچه بودند فقط در آن خانه معنای نمادین خود را باز مییافتند. بیرون آن خانه، فقط عواید مزایدهای هستند که خریداران بیچهره و فروشندگان بیچهره، دست به دست میکنند.۳- اگرچه خانه خالی ماندهاست، ماه اما، هنوز در پنجرهی خانهی بامداد میدرخشد. هیچکس نمیتواند در هیچ مزایدهای مدعی مالکیت ماه شود. ماه، هویت شعر است. آرمان احمد شاملوست. ریوکان شاعر، پوزخندی حوالهی هیولای بیچهرهی پول میکند و به تماشای ماه مینشیند، درخانهای که مبلی برای نشستن نیست. ۴- خانه-موزهی بامداد، برپا خواهد شد. دوستان دیرینه و یار همدل شاملو، یادگارهای بسیار از او با خود دارند. خانهای که دیروز خالی شد از نو با نشانههایی پر میشود که فقط در تملک شعرند. گروه خانه-موزهی بامداد، از دوستداران احمد شاملو میخواهد که اشیایی را که دیروز از خانهی بامداد بردند، با این قصد خریداری نکنند، که روزی به خانه-موزهی بامداد برگردانند. گروه خانه-موزهی بامداد، هیچیک از اموال مزایده را از نو نخواهد پذیرفت چرا که در عصر تکثیر مکانیکی و زمانهی دروغ هیچ تضمینی وجود ندارد که فروشنده، اصل را میفروشد و خریدار، اصل را میخرد.۵- واقعهی نمادین دیروز، بیان بیشبههی این حقیقت بود که شعر، مصلحت نمیپذیرد. اگر به هر مصلحتی سکوت پیشهکردیم، نظارهی خانهای خالی و گریستن بر تاراج معنا از نشانههای حضور نیم قرن شاعری، جواز هر سکوتی را باطل میکند. سایت رسمی احمد شاملو طبق قرارداد میتواند هر نشانهای از احمد شاملو را منتشر کند که رسانهی اینترنت امکان انتشارش را میدهد. همهی نامهها، کتابها، یادگارها، عکسها و به خصوص فیشهای کتاب کوچه از این پس به استمرار و بیوقفه در این مکان منتشر خواهند شد. در ماه گذشته، سرور سایت را نو کردهایم و گروه تازهنفسی که به فراخوان همکاری سایت پاسخ داده بودند، به ما پیوستند. اگر دیروز شمار همکاران ما اندک بود، امروز همکاران تازهنفس بسیار به ما پیوستهاند.۶- از خانهی بامداد پیش از خالیشدنش فیلم و عکس برداشتهایم که به ما این امکان را داد که خانه را به صورت مجازی با همهی وسایل بازسازی کنیم. گروه چندرسانهای ما، برنامهی خانهی بامداد را در سایت منتشر خواهد کرد. سایت کتاب کوچه راهاندازی شدهاست و گروه کتاب کوچه در حال ورود محتوای این سایت است. سایت خانهی شاعران جهان که با هدف ادامهی راه احمد شاملو راهاندازی شد، به سایتی پربیننده بدل شده که با ارتقای سرور و سیستم سایت امکانات تازهای نیز خواهد یافت و علاوه بر سایت اختصاصی لورکا و هیوز، سایتهای پل الوار و ژاک پرهور به این مجموعه افزوده خواهد شد و شعرهای احمد شاملو هم با صدای احمد شاملو بر سایت قرار خواهند گرفت.۷- ماه، بیمضایقه و بیتبعیض میتابد. نظارهی ماه، توجه و تمرکز میخواهد. فراخوان همکاری سایت، پنجرهی ماست به سوی ماه. همیشه این پنجره، بیپرده خواهد ماند و همیشه منتظر چشمهای مشتاقیاست که آمدهاند، ماه را تماشا کنند.
سایت رسمی احمد شاملو
ریوکان
۱- دیروز قالیها، مبلها، عینک، جاسیگاری و عصای احمد شاملو را از خانهاش بردند. خانه از اثاثیه خالی شد و جایی برای نشستن مهمانان نماند. بیست و یک آذر امسال، آخرین باری بود که بر مبلی مینشستیم که روزی در حضور شاملو بر آن نشسته بودیم. آخرینباری که در حضور اشیایی نفس میکشیدیم که تنشان در سرخوشی یا بغض صدای شاملو لرزیده بود. آنها را میبردند تا امروز و فردا در سمساریها به مزایده بگذارند و به پول بدل کنند، به نشانهای که هرچه افزون شود، هرگز معنای حضور شاملو را نمیدهد. پول میتواند از همهجا آمده باشد و به همهجا برود. میتواند از فروش اسلحه عاید آید، میتواند دسترنج معلمی باشد، میتواند خرج کشتار کودکان غزه شود، میتواند در بنای مدرسهای بهکار رود. خاطرهی احمد شاملو اما، بر آن صندلی چرخدار، با آن عینک و جاسیگاری و عصا، فقط میتوانست آرمانی انسانی را تداعی کند که در این اشیا تکثیر میشد. ۲- دیروز، کامیونها، اشیایی را بار خود کردند و بردند که رد حضور شاعری را بر تن داشت. تصویر خانهای که از نشانههای این حضور تهی میشود، بیان نمادین نبردی دیرینهاست. عرصهای که هیولای بیچهرهی پول در برابر خلوص شعر میایستد و خیال میکند که اگر اثاث خانهی شاعر را در مزایدهای ببرد، خواهد توانست مالک خلوص شعرش نیز باشد. در این نبرد نمادین، هرکه منفعلانه تماشا میکند، هرکه هورا و هیاهو نثار آن بیچهره میکند، هرکه میبرد و میفروشد و میخرد، بیشک، همچراغ شاعر نیست. اشیای خانهی بامداد، یا دسترنج نیم قرن شاعری بودند یا جهیزیهی یاری همدل و یا پیشکش دوستانی دیرینه. هرچه بودند فقط در آن خانه معنای نمادین خود را باز مییافتند. بیرون آن خانه، فقط عواید مزایدهای هستند که خریداران بیچهره و فروشندگان بیچهره، دست به دست میکنند.۳- اگرچه خانه خالی ماندهاست، ماه اما، هنوز در پنجرهی خانهی بامداد میدرخشد. هیچکس نمیتواند در هیچ مزایدهای مدعی مالکیت ماه شود. ماه، هویت شعر است. آرمان احمد شاملوست. ریوکان شاعر، پوزخندی حوالهی هیولای بیچهرهی پول میکند و به تماشای ماه مینشیند، درخانهای که مبلی برای نشستن نیست. ۴- خانه-موزهی بامداد، برپا خواهد شد. دوستان دیرینه و یار همدل شاملو، یادگارهای بسیار از او با خود دارند. خانهای که دیروز خالی شد از نو با نشانههایی پر میشود که فقط در تملک شعرند. گروه خانه-موزهی بامداد، از دوستداران احمد شاملو میخواهد که اشیایی را که دیروز از خانهی بامداد بردند، با این قصد خریداری نکنند، که روزی به خانه-موزهی بامداد برگردانند. گروه خانه-موزهی بامداد، هیچیک از اموال مزایده را از نو نخواهد پذیرفت چرا که در عصر تکثیر مکانیکی و زمانهی دروغ هیچ تضمینی وجود ندارد که فروشنده، اصل را میفروشد و خریدار، اصل را میخرد.۵- واقعهی نمادین دیروز، بیان بیشبههی این حقیقت بود که شعر، مصلحت نمیپذیرد. اگر به هر مصلحتی سکوت پیشهکردیم، نظارهی خانهای خالی و گریستن بر تاراج معنا از نشانههای حضور نیم قرن شاعری، جواز هر سکوتی را باطل میکند. سایت رسمی احمد شاملو طبق قرارداد میتواند هر نشانهای از احمد شاملو را منتشر کند که رسانهی اینترنت امکان انتشارش را میدهد. همهی نامهها، کتابها، یادگارها، عکسها و به خصوص فیشهای کتاب کوچه از این پس به استمرار و بیوقفه در این مکان منتشر خواهند شد. در ماه گذشته، سرور سایت را نو کردهایم و گروه تازهنفسی که به فراخوان همکاری سایت پاسخ داده بودند، به ما پیوستند. اگر دیروز شمار همکاران ما اندک بود، امروز همکاران تازهنفس بسیار به ما پیوستهاند.۶- از خانهی بامداد پیش از خالیشدنش فیلم و عکس برداشتهایم که به ما این امکان را داد که خانه را به صورت مجازی با همهی وسایل بازسازی کنیم. گروه چندرسانهای ما، برنامهی خانهی بامداد را در سایت منتشر خواهد کرد. سایت کتاب کوچه راهاندازی شدهاست و گروه کتاب کوچه در حال ورود محتوای این سایت است. سایت خانهی شاعران جهان که با هدف ادامهی راه احمد شاملو راهاندازی شد، به سایتی پربیننده بدل شده که با ارتقای سرور و سیستم سایت امکانات تازهای نیز خواهد یافت و علاوه بر سایت اختصاصی لورکا و هیوز، سایتهای پل الوار و ژاک پرهور به این مجموعه افزوده خواهد شد و شعرهای احمد شاملو هم با صدای احمد شاملو بر سایت قرار خواهند گرفت.۷- ماه، بیمضایقه و بیتبعیض میتابد. نظارهی ماه، توجه و تمرکز میخواهد. فراخوان همکاری سایت، پنجرهی ماست به سوی ماه. همیشه این پنجره، بیپرده خواهد ماند و همیشه منتظر چشمهای مشتاقیاست که آمدهاند، ماه را تماشا کنند.
سایت رسمی احمد شاملو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر