.
یک آدم خوب یادم داد که گوگل ریدر چیست و چطور استفاده میشود، بعد از آموزشهای اولیه و وقتی ترسم ریخت کمی پیشرفته شدم و قسمتهای جداگانه درست کردم، هر روز برمبنای حال و حوصله کمی از بخشهای مختلف را میخواندم و اموراتم میگذشت، ادبیات داشتم ، هنرهای تجسمی و بخش سیاسی، اخبار هم بود که شامل چند سایت خبری و تحلیلی. بخش موسیقی نسبتا خلوت بود. تازگی هم آشنایی با دوستان جدیداینترنتی باعث شده بود که بخشی تشکیل شود بهنام نقد . خلاصه کلی مشغول شده بودم که یک اتفاقی افتاد که غیرقابل پیش بینی بود و همهی تقسیم بندیهای قبلی بههم ریخت. رفته بودم وبلاگ عکاسی که عکس (( ندا )) را دیدم. فکر کردم اشتباه شده و منتقلش کردم به بخش سیاسی، رفتم نقد بخوانم که مطلبی دیدم در مورد جامعه شناسی طبقاتی ، این هم منتقل شد. بخش شعر از زیر مجموعهی ادبیات با یک نگاه ساده سر ریز شد به سیاسی ، خلاصه اخبار و هنر و فرهنگ و... همه رفتند به بخش سیاسی و حالا یک گوگل ریدر دارم با یک بخش و آن هم ((سیاسی )). خواستم به دوستان انتقاد کنم ، متوجه شدم که حق با آنهاست، از گران شدن قیمت نان بربری که حرف بزنی حتما سیاسی است تا پنچر شدن دوچرخهی بچهی همسایه که لابد منظورت شیشههای شکسته شده بوده که توسط ضدانقلاب اجنبی ترتیبش داده شده. هنر، فرهنگ، اقتصاد،فلسفه و ورزش وغیره همه و همه سیاسی هستند و سیاسی دیده میشوند. حتی اگر مقالهای بنویسی در مورد رفتگر شهرداری میشود متهمت کرد که منظورت (( خس و خاشاک)) بوده که آن هم البته که سیاسی است.
در مجموع به این نتیجه رسیدم که این گوگل ریدر یک ((چیز)) سیاسی است که احتمالا با بی بی سی دستشان توی یک کاسه است و قصدشان هم اینکه اجازه ندهند من وبلاگها را درست بخوانم. پس باید دستشان را شدیدا کوتاه کرد و توی دهنشان مشت محکم کوبید به روش سی سال پیش. حالا میفهمم که چرا رئیس جمهور منتخب اولین جایی که برای خسته نباشید و تشکر رفت وزارت خانهای بود که ظاهرا نباید هیچ ربطی به انتخابات داشته باشد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر