.
دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای " کی" پرسید
اگر کوسهها آدم بودند با ماهیهای کوچولومهربانتر میشدند؟
آقای کی گفت: البته! اگر کوسهها آدم بودند
توی دریا برای ماهیها جعبههای محکمی میساختند
همهجور خوراکی توی آن میگذاشتند
مواظب بودند که همیشه پرآب باشد
هوای بهداشت ماهیهای کوچولو را هم داشتند
برای آنکه هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد
گاهگاه مهمانیهای بزرگ برپا میکردند
چون که
گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است
برای ماهیها مدرسه میساختند
و به آنها یاد میدادند
که چهجوری به طرف دهان کوسه شنا کنند
درس اصلی ماهیها اخلاق بود
به آنها میقبولاندند
که زیباترین و باشکوهترین کار برای یک ماهی این است
که خودش را درنهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه کند
به ماهی کوچولو یادمیدادند که چهطور به کوسههامعتقد باشند
و چهجوری خودرا برای یک آیندهی زیبا مهیا کنند
اگر کوسهها آدم بودند
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت
از دندان کوسه تصاویر زیبا و رنگارنگی میکشیدند
ته دریا نمایشنامه بهروی صحنه میآوردند
که در آن ماهی کوچولوهای قهرمان
شادو شنگول به دهان کوسهها شیرجه میرفتند
همراه نمایش آهنگهای محسورکنندهیی هم مینواختند که بیاختیار
ماهیهای کوچولو را به طرف دهان کوسهها میکشاند
درآنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت
که به ماهیها میاموخت
زندگی واقعی در شکم کوسهها آغاز میشود
. .
برتولت برشت
.
۱ نظر:
سلام این خیلی تلخ بود وقتی زندگی واقعی از شکم کوسه ها شروع بشه لابد مرز رویاها بیشتر از دندان های کوسه ها فراتر نمیرود وقتی آسمانی نیست ارزوی پرواز هم هست
کلی تو فکر رفتم
ارسال یک نظر