
.
این اینترنت علاوه بر چیزهای خوب، نکات بدی هم دارد و یکی آن که اول آدم تفریحی میرود وبگردی بعد جاهایی را پیدا میکند که کم کم عادت میکند به دیدن هرروزه و بعدش یک دفعه میفهمد که معتاد شده به خواندن مطالب مردم، مردمی که حالا دیگر مردم نیستند و بفهمی نفهمی بهصورت دوستان در آمدهاند. با خوشحالیشان خوشحال میشوی و با غمشان شریک هستی. یکی خبر مینویسد، یکی شعر میگوید، یکیشعار میگوید و یکی مشکلات خصوصیاش را فریاد میکند و کمک میخواهد. از بودشان خوشحالی و از نبودشان ناراحت و نگران. به قول جوانان امروزی کم کم میشوند(( بروبچ)) . حالا یکی هست که چندروزغیبت دارد. قبلا با کامنت پرسیده بودم که چطور میتواند اینهمه فعال باشد. ولی حالا که نیست و وبلاگش بهروز نمیشود دلم گرفته و جایش را خیلی خالی میبینم. امیدوارم هرکجاهست سلامت باشد و زود برگردد. اسم وبلاگش هست: زمان بی کرانه، ایران جاودانه. اسم خودش هم مهدی بوترابی.
.
۱ نظر:
اره گاهی که حس میکنی نمیشه و از دنیا بیرونی میترسی از دلبستگی ها می یای اینجا واسه خودت خونه میسازی و باهاش عادت میکنی و همونی میشی که میخوای ترسات از سانسور خودت کمره و یهو یهو میبینی وای من دلتنگم نگران نویسنده این وبلاگ یا اون یکی
ارسال یک نظر