۱۳۸۹ مرداد ۱۶, شنبه

گردش آزاد اطلاعات وپاي چپ جديكار!

.
داشتم مطلبي مي‌خواندم در مورد فوتبال قديم ايران. چه كساني كه آمده و رفته بودند و امروز نامي و نشاني هم از آن‌ها نيست

{قسمت غصه دار و پند آموز- در اين قسمت بايد سرتان را به طرفين تكان بدهيد و زيرلب بگوييد: نُچ نُچ نُچ- يعني كه عجب روزگاِ بدي}.

چه افسانه‌هاي وجود داشت: حميد شيرزادگان را آمريكايي‌ها خريده‌اند و درحال مطالعه بر روي اين بازيكن هستند تا ببينند كه علت خوب و فوق‌العاده بازي كردنش چيست، پاي چپ جديكار را انگليسي‌ها پنجاه هزارتومان(كه آن موقع قيمت دوتا خانه بود) خريده‌اند و او ديگر اجازه ندارد با اين پا شوت بزند چون قبلا شوت‌هاي سنگين او دو دروازه‌بان را كشته...
{ قسمت تاريخ ورزشي، اجتماعي- در اين قسمت شما بايد درحالي‌كه ابروهايتان را بالا داده‌ايد باكمال تعجب بگوييد"نه بابا!}.

خلاصه يك عالمه از اين افسانه‌ها وجود دارند كه خودتان مي‌توانيد زحمت بكشيد و بگرديد و پيدا كنيد. اما همه‌ي اين افسانه‌ها از عدم وجود منابع اطلاعاتي خوب و در دسترس ناشي مي‌شد و در اين فضاي تيره و پرغبار، هرچيزي قابل باوراست.

جلوتر كه بياييم برمي‌خوريم به كساني كه چهره‌ي روشن‌تر و قابل باورتري دارند: حسين كلاني، همايون بهزادي... اين‌ها بازيكنان خوبي بودند اما درست مثل ما انسان بودند و رفتاري انساني هم داشتند. و بعد به نسل بعدي كه علي پروين و بعدش ناصر محمد خاني و حسين درخشان و امثال اين‌ها كه از نظر ما بازيكنان قابل قبولي بودند كه نسبت به بازيكنان سطح جهاني در رده‌هاي پايين‌تري قرار داشتند. و بعد نسل طلايي كه شامل دايي، باقري، خداداد و نظاير آن‌ها مي‌شود. اين دسته را ديگر مي‌شناسيم و به نقاط قوت و ضعفشان كاملا آگاهيم.
{قسمت نوستالوژيك- در اين قسمت بايد سرتان را بالا بياوريد و زيرلب بگوييد: آه... چه دوراني بود...}.

درانتهاي اين مجموعه مي‌رسيم به بازيكنان امروزي، با ديدن اين‌همه بازيكن خوب در سطح جهان چه در بازي‌هاي باشگاهي و چه در بازي‌هاي ملي، براي بازيكنان امروزي خودمان ارزش زيادي قائل نمي‌شويم . آن‌چه هست را به عنوان دارايي

موجودمان مي‌پذيريم و رويمان را هم خيلي زياد نمي‌كنيم. به گفته‌ي مربياني هم كه از دخالت ابر و باد و غيره در باخت تيمشان استناد مي‌كنند فقط مي‌خنديم. امروز با دردست داشتن اطلاعات و تصاوير واقعي، از اوضاع واحوال فوتبال در سراسر دنيا باخبريم و كسي نمي‌تواند گولمان بزند. اين تنها بخش بسيار كوچك و شايد كم اهميتي است از مزاياي ((گردش اطلاعات آزاد))

{بخش علمي- در اين قسمت شما بايد سرتكان بدهيد و با صداي بلند بگوييد: عجب... پس اينجوريه؟}.

حالا علت اين همه روده درازي براي مطالبي كه ظاهرا بايد خيلي بديهي باشد خواندن اين خبر بود كه عربستان و امارات اعلام كرده‌اند كه
 " چون دولت نمی تواند بر پیام هائی که از طریق تلفن های هوشمند موسوم به «بلک بری» مبادله می شود نظارت داشته باشند، در نظر دارند خدمات ارائه شده از طریق تلفن های بلک بری را مسدود کنند"

{ بخش نهايي عبرت آموز- در اين قسمت بايد با خودتان بگوييد: پوف... پس جريان اينه...}
بعدش هم به علت هوش سرشار و فوق‌الآده‌ي من يك لايك به من بدهيد!

.




هیچ نظری موجود نیست: