۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

دست لطف بر سر شجریان

.
نقل از: آفتاب.
معاون سیما در یک اظهارنظر صریح و تند اعلام کرد: شجریان به دلیل مواضع ضدانقلابی و بدی که در رابطه با مردم کشورش درپیش گرفته؛ صلاحیت کافی برای حضور در قلب مردم را ندارد. میرباقری اعلام کرده که امیدوار به بازگشت وی هستیم تا نظام دست لطف خود را بر سر او بکشد.
.
درهمین ارتباط قبلا یکی گفته بود:
.
ـ "وارتان"! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار. . . »
.
.

۸ نظر:

پیر فرزانه گفت...

ظاهرا دست لطف آقای ضرغامی از سر این آقای میرباقری برداشته شده و امروز ایشان را برکنار فرموده اند.
باش تا صبح دولتت بدمد.

shakiba گفت...

ای بابا ! این ها هم خودشان را کشتند . ول کنید این استاد شجریان را . اصل مردم هستند که دوستشان می دارند از اعماق قلب ...

ناشناس گفت...

آشناهستم سلام میشه کمی هم ار این قهرمان بازی ها دست برداریم و انقدر قهرمان پروری نکنیم خودمان میدانیم که هر کدام از این بزرگان چه جایگاهی دارند و نیازی به بزرک جلوه دادنشان نیست ولی در مورد علی کریمی باید عرض کنم که ایشان را لطفا در جایگاه بزرکان نگذارید و همچنان در مورد ایشان مهر سکوت بر لب بگذاریم همچنان که وارطان سخن نگفت

ناشناس گفت...

اشنا هستم هنوز نفهمیدم که چرا نظریات من چاپ نمیشودعرض کردم خدمت قلم انداز که دست از این قهرمان بازیها بهتر است که برداریم هر کدام جایگاه این بزرگان را میدانیم ولی هنوز درکی از علی کریمی ندارم که در کجا جای داری ایشان همیشه مشکل داشته اند و هیچوقت هم جزو بزرکان که دوستشان داشته ایم نبوده اند جایگاه انسانها را در همانجا که هستند بگذاریم باشند بهتر نیست راستی میدانی وارطان سخن نگفت 

مدادرنگی گفت...

نمی دانستم راه دل مردم از صدا و سیما می گذرد!!!!

سارا (سیاه مشق) گفت...

درست است که استاد شجریان در قلب هواداران واقعیشان جا دارند و این حرفها اثری در عقیده آنها ندارند ولی به هر حال نباید از اثر "مده آ"، به قول آقای کلهر، بر افکار عمومی غافل بود.

دمادم گفت...

به این می گویند تعیین تکلیف برای قلب مردم.
خبر ندارند که این هنرمندان درباری هستند که در قلبها جای ندارند نه کسانی مثل استاد شجریان.
به قول محسن نامجو تا بوده چنین بوده و تا باد چنان باد.

م.ایلنان گفت...

قبل از انقلاب یه خواننده ی محلی بود تو آبادان به نام "گلنوازان". آدم خیلی بامزه ای بود و کاری به ترانه هاش ندارم که تو اون همه ترانه ای که خوند یه دو سه تایی هم پیدا می شد اما این آدم عجیب جوک شده بود همون موقع. علت هم این بود که یه روز با یه روزنامه ی محلی، همون زمان که حرف داریوش تو زبونا بود که سیاسی می خونه و فلان و بهمان، خلاصه این بابا هم تو مصاحبه اش با اون روزنامه ی محلی گفت: من از همین جا به داریوش می گم که دست از مبارزه برداره و بیاد به دامن شهبانو فرح یا شهبانو اشرف و اضافه کرده بود : فرقی نداره فقط باید برگرده زیر دامن یکی از این دو شهبانو. خلاصه عالمی بود...چی می خواستم بگم، چی شد. آها این آقای ...عجب! عجب! تو می گی حالش خوبه؟