.
زبان تمثيل، تشبيه و استعاره هميشه بهدلايل مختلفي بهكار گرفته شده، زماني اسماعيل خويي در شعري گفته بود:
...آه اما من با حروف سربی پیمانی دارم
و حروف سربی
دیرگاهی است که از عریانی می ترسند...
استفاده از ايماء و اشاره به هرشكل در آثار هنري سابقهاي دارد به قدمت تاريخ بشر، اما دلايل استفاده هميشه يكسان نبوده است.
آنچه سهم ما شده ويا بهعبارت بهتر، بيشتر ميفهميم و دركش ميكنيم مربوط است به عبارات و نقاطي كه قابل بيان به شكل مشخص و آشكار نبوده است. نمونه اگر بخواهيد بهدرازاي تاريخ ادبياتمان از اين گونهها داريم و خوبش را هم داريم.
البته اين عرصه هميشه هم مفيد نبوده است و چهبسا مورد استفاده بيهنراني قرار گرفته كه ضعف بيان هنري خود را در پشت استفاده از سخن گفتن با ابهام و پوشيده پنهان كردهاند و يا بهشكلي حرف زدهاند كه هركسي توانسته برمبناي خواست درونيش تفسيري جداگانه ارائه بدهد.
بنظر نميرسد كه مرتكبين چنين كارهايي و حتي مفسرين چنين آثاري گناه زيادي داشته باشند، كه گناه از آنِ ناظمي است كه نظم مورد نظرش را با شدت و خشونت كامل ديكته ميكند و انتظار دارد كه همه، با چشم و گوش بسته تاييدش كنند و سر به زير و آرام فقط و فقط اطاعت كنند. اما مردم كه در گذشت ساليان بسيار طولاني آموختهاند كه چگونه از ريزه كاريهاي فرهنگي و ادبي براي ارتباط داشتنشان با حقيقت استفاده كنند كارِ خودشان را ميكنند، تا حدي كه صحبت از پرواز يك مگس هم ميتواند به نوعي استعاره تفسير شود كه مقاصدي را تعريف كرده.
درسريال ((قهوه تلخ)) وقتي از مديري(( بلوتوس كبير)) خواسته ميشود كه شعري بخواند، اولين چيزي كه بنظرش ميرسد اين بيت است:
ما لُعبَتکانیم و فلک لُعبت باز
از روی حقیقتی نه از روی مجاز
و اين بيت، منِ بينندهي ساده دل را به كجاها كه نميبَرَد.....
.
.
۱ نظر:
شاید خیام دربین ما ایرانییهایک استثناباشکوه باشد اما چیزی که هست کلام او نوین ترین شکل استعاره رادر خود دارد.
ولی هر چه هست مهران مدیری به زیباترین شکل ممکن به تمجید بازیگری پرداخته است.
ارسال یک نظر