متاسفانه ازاخبار روز خیلی عقب هستم. بخشی به علت کارسنگین و گرفتاریهای روز و قسمتی هم بابت کمبود حوصله و فرار از عصبیتهایی که ربط مستقیمی هم به شخص خودم ندارد ولی گاهی تحملش دشوار و ناممکن است.
امروز شنیدم که خوانندهای بهنام (( شاهین نجفی )) ترانهای اجرا کرده که حاوی اشعار توهین آمیز به اعتقادات میلیونها انسان است. من این آقا را نمیشناسم و این کار راهم نشنیدهام و به احتمال قوی بعدا هم نخواهم شنید اما اگر چنین بوده باشد، قطعا از نظر من کاری بیهوده، ناپسند و زشت تلقی میشود.
اینقبیل کارها( شبیه کاری که ظاهرا سلمان رشدی هم بهشکل دیگری انجام داده بود) یعنی بازی کردن با احساسات میلیونها انسان معتقد و توهین به باورهای مردم کوچه وبازار و دهن کجی کردن به اعتقادانشان فقط میتواند حاصل ذهنهای بیمار باشد- البته اگر مقاصد دیگری مد نظر نباشد- در سطح دیگر و بازی دیگری شاهد بازی با احساسات میلیونها ایرانی در سراسر جهان هستیم که حساسیت خودشان را بهنام ((خلیج فارس)) بارها نشان دادهاند ولی هر از چندگاهی شیطنتهایی در این مورد صورت میگیرد که هربارهم با واکنشهای سریع و شدید مردم روبرو میشود.
اما نکته دیگری هم در این بین فکر میکنم مطرح کردنش لازم است و آن اینکه فراموش نکنیم که خود ما با مخالفین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی ورزشی چطور برخورد کرده و میکنیم!!!
فرهنگ مسلط در جامعه ما هیچ مخالفی را در هیچ سطحی تحمل نمیکند و از انبان متاسفانه پربارمان آنچه را که بتوانیم از دشنام، و فحش و ناسزا و تهمت و افترا به طرف این مخالفین واقعی ویا فرضی و داخلی یا خارجی پرتاب میکنیم و از شاهکارهای خودمان هم بسیارخوشحال میشویم. نمونههایی که دراین لحظه بهیاد میآورم از ((فاسد - دزد- وابسته - معتاد- جیره خوار- الکلی - قاتل ( این یکی بخصوص در مورداحمد شاملو مطرح شده بود)-هرزگی-دارای روابط جنسی نامشروع- حقوق بگیر بیگانه - و غیره و غیره و غیره بوده وهست
بامزه اینجاست که همین حالا هم بهشکل مرتب و منظمی درحال استفاده از این روشها هستیم..
یادمان میآید که با اساتید و فرهیختهگانمان چهها کردیم .و میکنیم؟ دکتر زرین کوب و داستان برنامه ((هویت)) را که فکر نمیکنم فراموش کرده باشیم.
آنچه سعی دارم بگویم این است که همیشه قواعد بازی را ما تعیین نمیکنیم و اگر تصور میکنیم سلاحهای مابرای غیر خودیها کاربرد دارد نباید فراموش کنیم که (( دیگرانی)) هم هستند که بهخودشان حق بدهند که در مورد هر موضوع و شخصی هرآنچه دلشان خواست بگویند و اصلا هم توجه نکنند که گفتههایشان ممکن است چه اثراتی داشته باشد.
به هرحال فکر میکنم رعایت حرمت ها واخلاقیات ( وافعی و بدون تعارف و شعار) همیشه واجب است و بالاخره روزی باید باور کنیم که اشاعه،حمایت، ترویج و تبلیغ ((لمپنیسم)) نمیتواند همیشه سود آور باشد.
۱ نظر:
در زمانی که بیشترین دغدغه اهالی موسیقی ما صرفا حفظ ،اصول و قواعد موسیقی سنتی است و در این کار افراط میشود ، طبیعتا نسل جوان که تشنه کارهای نو بوده و هستند به سمت و سویی میروند که این چیزها هم از دلش بیرون میاد ، به اضافه بسیاری عوامل دیگه
ارسال یک نظر