.
در جمعی فامیلی، خبری را که خوانده بودم نقل کردم: مردی که بچه های خردسال را فریب میداده و آزار و اذیت میکرده دستگیر شده و محکوم شده به قطع سر با شمشیر! واقعا انتظارم این بود که حضار یا حداقل خانمهای حاضر با این حکم مخالفت کنند که ناگهان یکی از آنان اظهار نظر کرد:
" این حکم بسیار صحیح است و با آدمی که این کارها را میکند باید هم چنین برخوردی داشت". از این عجیبتر، خانم دیگری که خیلی احساساتی شده بوداین حکم را کافی ندانست و معتقد بود که: " باید اورا به تدریج با چاقو قطعه قطعه کرد".
(حتی نوع عمل را با حرکات دست ترسیم میکرد).
اینها نمونههای کوچکی هستند از تلقی مردم ما از نوع مجازاتهای قضایی. نمیخواهم نتیجه گیری یا ارزش گزاری کنم، فقط قصدم این است که به منتقدین یادآوری کنم که شایدنیاز باشد بر روی فرهنگ عمومی مردم مطالعات گستردهتری انجام شود!
.
۳ نظر:
خب فکر کنم اکثریت ما مخالفین، قبول داریم که جامعه به خاطر آموزش هر روزه اش فکر می کنه که با اعدام و شکنجه می شه مشکلات رو حل کرد.
احتمال می دم افراد خیلی کمی باشن که ادعا کنن که جامعه از اعدام متنفره.
ما قبول داریم که جامعه فکر می کنه اعدام لازمه و حرفمون اینه که این باور و قانون باید در طول زمان تغییر کنن (:
آره چیزایی آدم می شنوه یا می بینه چنان عجیب که باور می کنه قوانینمون ابدی و ازلی باشه. بارها شنیدم که پدر و مادری با حرص از گشت های ارشاد و آزارشون بخاطر مدل موی بچه ها تقدیر می کنن. تا طرز تلقی مون از جریان زندگی اینطور باشه گمون نکنم بشه توقع تغییری داشت.
سلام حکم اعدام برای یه جای دیوانه که اصولا زنده بودن یا مردن براش فرقی نداره
یا یه جور دیگه بگم انگار مردن یه جور ازادیه ...
هر کاری رو که دوست داری انجام میدی و میدونی اخرش مرگه مثل همه ادمها که یه روزی میمیرن
در حالیکه حبس ابد اصلا این معنی رو نمیده
یک بار راجع به این جریان کلی خوندم جالبه برمیگرده گاهی به حکم دیدگاه اقتصادی
که در کشورهایی که میشه از زندانیان حبس ابد درامدزایی مالی داشت مثل کارهای معادن و .... ترجیحا حکم اعدام نیست و گرنه چرا باید بودجه یک کشور برای شخصی حروم بشه که زنده بودن یا مردنش فرقی به حال جامعه بشریت نداره
البته این یه دیدگاه کلی بود که تو ویکی پدیا کلی ازش صحبت شده
ارسال یک نظر