۱۳۸۷ دی ۳, سه‌شنبه

قطعه ای از (( پرتو نوری علا ))
....
مجنون و بیگانه زنده به گورم کردی
و سنگ های نجابت را
بر سرم فرود آوردی،
و من از پشت باران سنگ
چهرۀ پریده رنگت را
به سرخی خون دیدم.
شرمم باد که هستی ات دادم.

۱ نظر:

Nafiseh گفت...

چقد قشنگ و تاثیرگذار بود...