
.
در شبِ سرد زمستانی
کورهی خورشید هم چون کورهیِ گرمِ چراغ ِ من نمیسوزد
و به مانندِ چراغِ من
نه میافروزد چراغی هیچ
نه فروبسته به یخ، ماهی که از بالا میافروزد
من چراغم را در آمد-رفتن همسایهام افروختم در یک شبِ تاریک
و شب سردِ زمستان بود
.
آی، آموزگار روشنایی
میلادت مبارک
۱ نظر:
سلام خوشحالم که دوباره مینویسی
مدتهاست که نبودی و مدتهاست که منم سکوت پیشه کرده ام
سکوت سکوت
http://itsnotmydestiny.blogfa.com/
ارسال یک نظر