.
این ترجمهی یک کتیبهی کشف شدهی تازه از دوران باستان است:
.
......( تا اینجایش خوانده نمیشود)
وقتی محیط کارت را دوست نداشته باشی
آرزو میکنی که کاش هر روز جمعه باشد
جمعهها بسیار دوست داشتنی هستند.
من فکر میکنم
دو سه هزارسالِ دیگر
خوانندهای که احتمالا اسمش(( فرهاد)) است
یک آهنگی خواهد خواند بهنام((جمعه))
که تهِ تهش که نگاه کنی
میفهمی که
منظورش از بدیِ جمعه
این است که:
شنبهها خیلی بد هستند
......( از اینجایش خوانده نمیشود)
.
این ترجمهی یک کتیبهی کشف شدهی تازه از دوران باستان است:
.
......( تا اینجایش خوانده نمیشود)
وقتی محیط کارت را دوست نداشته باشی
آرزو میکنی که کاش هر روز جمعه باشد
جمعهها بسیار دوست داشتنی هستند.
من فکر میکنم
دو سه هزارسالِ دیگر
خوانندهای که احتمالا اسمش(( فرهاد)) است
یک آهنگی خواهد خواند بهنام((جمعه))
که تهِ تهش که نگاه کنی
میفهمی که
منظورش از بدیِ جمعه
این است که:
شنبهها خیلی بد هستند
......( از اینجایش خوانده نمیشود)
.
۶ نظر:
یه مدت واسم سوال بود من چرا اینقدر از جمعه ها بدم میاد و از پنجشنبه ها خوشم میاد
مرسی
جوابمو گرفتم
این نوشته خیلی عالی بود . خیلی خیلی عالی . ممنونم که در اخرین ساعات جمعه باعث شدید چنین چیزی بخونم .
در مورد ِ اولین خواندنی نوشتار قبلتون چیزی خواستم بگم .
فکر کنم حدود سه سال قبل بود که برای اهدای عضو اقدام کردم . قبلش همه چیز رو برای خودم حل کرده بودم ؛ هرچند که چیز زیادی برای حل کردن نبود .
نمیدونم شما چطور اقدام کردید ، ولی من حضوری رفته بودم بیمارستان هزار تخت خوابی . درست وقتی که داشتم کارهای اداری مربوطه رو انجام میدادم ، از بیرون صدای شیون و زاری شنیدم . بعد خانواده ای به معنای واقعی کلمه پریشان وارد اون ساختمون شدن . معلوم شد یکی از عزیزاشون تصادف کرده و مرگ مغزی شده . ظاهرا میخواستن اعضای بدنش رو اهدا کنن . حالا اون ها به طرز وحشتناکی گریه میکردند و من هم که خیلی بچه تر از الان بودم ، خیلی جا خورده بودم از این اتفاق . همونجا نشستم . به فکرافتادم. من مرده بودم . به فرض اون جوری که دوست داشتم . بعد خانواده م رو دیدم . دیدم که تازه اون موقع بود که فهمیدن من چنین کارتی دارم . خیلی گریه نمیکردن . احساس کردم اروم تر شدن با دیدن این کارت . منم اروم شدم . خیلی زیاد . یکی از شرایط اون کار اطلاع بستگان نزدیک بود . این شرط رعایت نشد ولی کارت صادر شد و من هنوز به یاد اون خانواده می افتم .
عمر جمعه به هزار سال میرسه،
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه،
نوشته بود : اگه کارمندهای دولت اعتصاب کنند هیچکی نمی فهمه. مملکته داریم .
مگه برای ما کارمندها جمعه با روزهای دیگه فرقی هم داره؟ دوست داشتن محیط کار با دوست نداشتن آن چقدر در کل بهره وری ما توفیر داره؟ می خوای بگی چون هیچکدام از ما دل خوشی از محیط کار و کارفرمامون که دولته نداریم اینقدر بهره وری پایینه ؟ باز سیاسی حرف زدی؟
مرسی که جوابمو ندادی
مرسی که باهام حرف نزدی
مرسی که باز هم همینجوری من رو ول کردی به امان خدا
شنبه ها برای هر کارمندی غیر قابل تحمل هستند.
ارسال یک نظر